بلاتکلیفی هویتی در سراب مجازی
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۴۷۲۲۲
فارغ از تغییر و تحولات در خلق و خو و در گذار از این مراحل، مفاهیمی، چون شخصیت و هویت هم دچار بحران میشود؛ بحرانی که در لابهلای بمباران اطلاعاتی و کارهای رسانهای پررنگ و لعاب فضای مجازی، کودک و نوجوان را به سمت تبلیغات و برنامههای اغواگرانه خارجی و به بیان دیگر غربی سوق میدهد؛ هرچند که اخیرا تب تند و چرخش ذائقه فرهنگی، آن هم در بخش فیلم و سریال از غرب به شرق مشهود است و حتی مقصد مهاجرت و تحصیل خارج از ایران بهجای کشورهای اروپایی و آمریکایی هم در نسل دهه هشتادی جای خود را به سمت شرق و کرهجنوبی داده است!
جدا از خوب یا بد بودن این چرخش گرایش از سبک زندگی غرب به شرق، آنچه مسلم است به حاشیه رفتن سبک زندگی وطنی است که گویی جذابیتی برای نسلهای جدید ندارد؛ سلبریتیها و قهرمانان خارجی جذابیت بیشتر برای کودک و نوجوان دارند و رستم اسفندیار، مولانا، پوریای ولی، پروین اعتصامی و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوچکانگاری قهرمانان ایرانی، آفت نگاه نسل جدید
با تعدادی از فرزندان نسل جدید و امروزی درباره ذائقه آنها برای دیدن فیلم، الگوهای انتخابی و قهرمانان آنها گفتگو کردیم، امیرعلی هشت ساله که امسال کلاس دوم ابتدایی است، درباره انتخاب الگو و قهرمان در زندگی، فوتبالیستهای خارجی را بهترین گزینه میداند.
او حتی در تیمهای انتخابی بازیهای خود، عامل پیروزی را انتخاب یک تیم غربی میداند و حتی در پذیرش موفقیتهایی که ورزشکاران ایرانی مقابل رقبای خارجی خود تردید دارد.
علی ۱۱ ساله که ابتدای ورود به دوران نوجوانی است هم در مورد انتخاب کارتونها و فیلم مورد علاقه معتقد است انیمیشنهای خارجی جذابیت بیشتری دارند و ترجیح او انتخاب انیمیشنهای خارجی است؛ بهنظر او شخصیتها و موضوع فیلمهای داخلی ارزش دیدن ندارند و داستانها برای تماشای مداوم جالب نیستند.
الناز هم که امسال کلاس دهم است، دیدن فیلمهای غربی و کرهای و حتی الگوهای زندگی آنها مثل نگهداری از حیوانات خانگی برایش جذابیت بیشتری دارد و این روند زندگی را بیشتر میپسندد. بهعقیده او که تکفرزند است، نگهداری از حیوانات خانگی تفریح و دلخوشی است که بعد از درس خواندن برایش اولویت دارد و تا زمانی که والدین از سرکار به خانه بیایند همراهی او با حیوان خانگیاش گزینه خوبی برای تنها نماندن است.
همه این کودکان و نوجوانان در حالی الگوهای خارجی فرهنگ را نسبت به آداب و عرف وطنی جذابتر میدانند که خانوادههای آنان کاملا رفتارهایی در چارچوب عرف و فرهنگ ایرانی دارند و شاید بتوان گفت مؤثرترین مسیری که کودکان و نوجوانان را با الگوهای خارجی و بیشتر غربی مانوس کرده است، همان رسانههای پررنگ و لعاب آنسوی آبهاست؛ رسانههایی که گاه فارسیزبان و گاه با زبان اصلی خود بهخوبی راه و رسم نفوذ در فرهنگ و عقاید کودکان و نوجوانان را بلدند و بنیان فرنگیمآبی را در روح و روان فرد از همان سنین تاثیرگذاری بنا کردهاند و نتیجه آن چرخش عقاید ۱۸۰ درجهای میان نسل دهه ۸۰ و ۹۰ با والدین و نسلهای قبل از خود است.
دوراهی زرق و برق زندگی غربی و فرهنگ ناموس ایرانی
الهه غیاثی یکی از مشاوران مدرسه دخترانه متوسطه دوم در تهران است که بیش از ۱۵ سالی میشود با دانشآموزان نوجوان سروکار دارد. این مشاور معتقد است از اواخر دهه ۸۰ نوجوانان روز به روز گرایش بیشتری نسبت به الگوهای غربی دارند و حتی برخی خانوادهها هم معتقدند که تربیت غربی در جامعه امروزی بهتر است و نحوه تربیت پیش از آن اشتباهبوده است.
او میگوید: «در سالهای اخیر که با نوجوانان کار میکنم بسیاری از آنها در دوراهی تربیت غربی و چارچوب زندگی ایرانی بلاتکلیف شدهاند. برخی روابط غربی با حد و مرزهای زندگی ایرانی از نظر روحی و روانی آنها را آزار میدهد و با والدین دچار مشکل شدهاند. این درحالی است که خانوادههای آنان معتقدند تربیت غربی صحیح است، اما تاب تحمل برخی رفتارهای ناشی از آن را در فرزند خود ندارند و همین موضوع نوجوان و دانشآموز را با بحران جدی در زندگی روزمره و تحصیلی مواجه کرده است.»
به اعتقاد این مشاور، مدارس هم در مورد فرهنگ و زندگی ایرانی کمتر به دانشآموزان آموزش میدهند و در عوض بیشتر بعد تحصیلی و آموزشهای کنکوری را جدی میگیرند. او میگوید در یکی از مجتمعهای آموزشی که فعالیت داشته و دانشآموزان در دوران ابتدایی و متوسطه اول بهطور ماهانه یا دورهای جشنهای قومی و محلی برگزار میکردند، همین موضوع باعث شده بود تا دانش آموزان ضمن آشنایی با قومیتهای مختلف از اصالت خود رضایت داشته باشند و آن را تمام و کمال بپذیرند.
آنچه مشاهده شرایط نوجوانان و نسل جدید را به ما گوشزد میکند، همان موضوع مهندسی فرهنگی و بازمهندسی ساختاری نهادهای فرهنگی است که بارها از سوی مسئولان امر به آن اشاره شده، اما در مورد آن اقدامات عملیاتی موثر با ذائقه نسل امروز حاصل نشده است و در عوض بسیاری از اقدامات به اصطلاح فرهنگی و اصلاحی دوقطبی در جامعه ایجاد کرده است که فاصله میان نسل جدید و ارزشها و هنجارهای جامعه ایرانی را بیشتر میکند.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: کودکان فضای مجازی دانش آموزان نسل جدید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۴۷۲۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حملات ضدفرهنگی پدافند شایسته میطلبد
ما همین حالا هم درگیر بزرگترین جنگ فرهنگی تاریخ هستیم و نیروهای متخاصم خارجی با کینههای تمدنی به همراه ایادی داخلیشان خیز گرفتهاند تا در هر فرصت خاکریزی از فرهنگ ایران را ساقط یا تصرف کنند.
به گزارش ایسنا، علیاکبر عبدالعلیزاده در یادداشتی با این عنوان در روزنامه جام جم نوشت: برخی رخدادها فرصت بررسی موقعیتهای مخرب تکرار شونده و اصلاح آنها را تامین میکنند که سریال «حشاشین» از آن جمله است؛ سریالی در ظاهر تولید مصر اما در واقع روایتی صهیونیستی و مملو از تحریفات تاریخی از ظهور اسماعیلیه که در لایههای زیرین خود، جنبشهای شیعی را با فتنههای برساخته اسرائیلی همچون داعش در ذهن مخاطب تطبیق میدهد.
به طور کل آش این سریال در ضدیت با فرهنگ ایرانی آنچنان شور است که صدای تمام رسانههای داخلی با گرایشهای متفاوت را در آورد و همگی متفقالقول این سریال را اثری ضد ایرانی توصیف کردند.
با این مقدمه ذکر چند نکته ضروری است:
پلتفرمهای رسمی و مجوزدار داخلی همزمان با پخش سریال درماه مبارک وهمگام باپخش آن در مصر، اقدام به نمایش سریال کردند؛ اقدامی که با طمع جذب مخاطب و درآمد بیشتر صورت گرفت. بسیاری از پلتفرمها پس از اعلام رسمی ممنوعیت دیرهنگام، پخش حشاشین را از خروجی خود حذف کردند امابرخی برادامه این مسیر ودرسرپیچی از قانون اصرار واستمرار دارند.
اگر کسی اندکی تاریخ بداند و سریال را ببیند آشکارا متوجه خط ضد فرهنگ ایرانی و ضد شیعی و مخالفت آن با اصل اتحاد اسلامی میشود و حتما از خود میپرسد پس مدیران پلتفرمهای داخلی چطور به خود اجازه دادهاند فیلمی صد در صد تحریف شده از تاریخ کشورشان را منتشر کنند؟
پاسخ در این است که پخش فیلمها و سریالهای خارجی در گروه نظارت پسینی قرار میگیرد؛ در جهت کمک به پلتفرمها و برای اینکه در صف صدور مجوز نمانند مسئولیت نظارت پیشینی بر آثار خارجی به پلتفرمها تفویض شده و نهاد نظارتی پس از پخش اثر در سکوها و در قالب نظارت پسینی در صورت وجود تخلفات آنها را به پلتفرم مربوط تذکر میدهد. حالا برخی پلتفرمها بدون توجه به ضرورتهای اخلاقی، قانونی و فرهنگی از این فرصت به وجود آمده سوءاستفاده و هر اثر مخربی را به تشخیص ناصواب خود منتشر میکنند. این وضعیت مثل آن است که درهای قلعه تحت محاصره خودی را باز کنیم و علاوه بر آن به سربازان ارتش دشمن آب و غذا هم بدهیم و بعد مدعی دفاع آفندی و پدافندی هم باشیم.
یادمان نرود که ما همین حالا هم درگیر بزرگترین جنگ فرهنگی تاریخ هستیم و نیروهای متخاصم خارجی با کینههای تمدنی به همراه ایادی داخلیشان خیز گرفتهاند تا در هر فرصت خاکریزی از فرهنگ ایران را ساقط یا تصرف کنند. چندی پیش اسرائیل با استفاده از ایادی جریان نفوذ و خائنان داخلی در آن عملیات مضحکش برای دقت سنجی پدافند ایران چند ریزپرنده (کوادکوپتر) را پرواز داد که بلافاصله توسط پدافند ایران منهدم شد. آیا پخش سریال یا فیلمهای ضد ایرانی در پلتفرمهای داخلی حکم پرواز ریزپرندههای دشمن را ندارد؟ آیا پدافند فرهنگی نباید امکان انهدام آن را در لحظه داشته باشد؟
خطای پخش سریال حشاشین وتکرار موارد مشابه که در رسانهها بازتاب منفی داشتهاند نشان میدهد فرصت نظارت پسینی در اختیار پلتفرمها، نتیجه عکس داده و کار از انتشار فیلمها و سریالهای با موارد اخلاقی و فرهنگی به آثار ضد فرهنگی و ضد ایرانی رسیده و دیگر وقت آن است باتوسعه وتجهیز نظارت پیشینی ازنظر نیروی انسانی، امکانات فنی،هوش مصنوعی و...ومهمتر از آن اصلاح آییننامههای اجرایی،تمام آثار سینمایی، سریال، مستند و...خارجی پیش ازپخش موردارزیابی ونظارت قرارگیرند. همچنین لازم است اصرار به تکرار تخلف را با جرایم مالی و محرومیتهای معنادار مدیریت کنیم؛ درست براساس الگوهای جهانی.
انتهای پیام